احمد عزیزم، احمد نازنینم، حالا که این نامه رو برات مینویسم، تو فرسنگها از من دوری یا شاید منم که فرسنگها از تو فاصله دارم... این روزها تنهاترینم در عین این که همه من رو کنار عدهی زیادی آدم میبینن.., ...ادامه مطلب
احمد جان، بیا... بیا و به من نشان بده که مروت زنده است... که همدلی... که لبخند هنوز معنا دارد... من دیگر نمی توانم فریاد بزنم... دیگر نمی توانم به بوی کاج در روز برفی فکر کنم... به کمونیست های خوش قیافه. به عشق.... من خسته ام... بیا و بگوجوان ها هنوز می خندند با یار دبستانی قهقهه می زنند... بگو در خیابان به هم لبخند می زنند و دانشجوها خودشان را نمی کشند... بگو همه از بوی سنگک مستند و آوای شعر... بگو زنده اند..., ...ادامه مطلب
امشب یک دقیقه بیشتر خوشحالیم,یلدا یعنی یک دقیقه بیشتر ...ادامه مطلب
ترس هاش بیخوده. آرمان هرچقدر هم که نباشه، هرچقدر هم که دور زندگی کنه، هیچ مهم نیست. تصویرهای احمد همه واقعین. آرمان همیشه همون میمونه بی هیچ کم و کاستی. اینو نگاه های تحسین برانگیز احمد میگه. اینو خنده های آرمان وقتی باهمن میگه. اینو شوق نویسنده از این که ترساش الکی بوده و قرار نیست آرمان تو زندگى احمد کمرنگ شه میگه… اینو تمام فضای این عصر، همین آخرای تابستون که شاید غمگین باشه میگه...,راه حل بازی بالهای تاریک,راه حل,راه حل زود انزالی,راه حل بی خوابی,راه حل مكعب روبيك,راه حل سفید شدن واژن,راه حل بال های تاریک,راه حل بزرگ شدن,راه حل ترك خود ارضايي,راه حل ترش كردن معده ...ادامه مطلب