اندر امیدوارى

ساخت وبلاگ
حالا مدت هاست که از اولین اری که آرمان رفت میگذره. یه خاطره تلخ دور... اما کی مگه دید اون روزها رو. اون اولین روزهای دوری احمد از آرمان؟  روزهای پوچ احمد. اون موقع ها وسط تموم غم هاش یه موقع هایی احمد اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 3:26

وقتی بچه بودم و از یه چیزی ناراحت میشدم، بابام سریع سرم داد میکشید که گریه نکن... برای چی گریه میکنی؟ و این بدتر باعث میشد گریه‌ام بگیره... برای همین یاد گرفتم هیچ‌وقت نباید ببینه که دارم گریه میکنم. اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 3:26

ناراحت کنندس...

این بی توجهی‌ها دلمو میشکونه...

اما خب نه اجباری هست برای ارتباط و نه میشه اعتراضی کرد. شاید یه روزی در یک لحظه‌ی خاص از زندگیت  حسی مشابه حال این روزهای من رو داشتی و درک کردی... شایدم نه! نه گرو کشیی درکاره نه تلافیی! فقط یه درد‌ و دل سادس...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 196 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 3:26

دلم گرفته... دلم خیلی گرفته. 

ار این همه تنها بودن و از این همه دوست داشته نشدن...

کاش یکی منو واسه خودم دوست داشت. همین قدر ساده همین قدر حقیرانه...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 178 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 3:26

احمد عزیزم، احمد نازنینم، حالا که این نامه رو برات مینویسم، تو فرسنگ‌ها از من دوری یا شاید منم که فرسنگ‌ها از تو فاصله دارم... این روزها تنهاترینم در عین این که همه من رو کنار عده‌ی زیادی آدم میبینن.. اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 3:26

مهر، این مهر شبیه هیچ مهری میست که به یاد دارم... نه بوی نارنگی، نه دلهره نه مدرسه، نه مشق شب...

این اولین مهریه که همه چی متفاوته... متفاوت خووب و من دوستش میدارم و قدردانم...!

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 183 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 8:41

احمد یک کتاب به مهناز داده؛ یه کتاب که فکر میکنه یا بهتره بگیم مطمئنه خودش سال‌ها قبل اونو نوشته...

“مثل خون در رگ‌های من” تمام فکرهای احمده و تمام احساساتش برای مهناز.

جالبیشم اینه که الف بامداد عزیز تمام نامه هارو به اسم “احمد” امضا کرده و تموم کرده...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 8:41

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 30 خرداد 1397 ساعت: 6:45

این مسئله حقیقتاً ناراحت کنندس که من همیشه نفر سوم در تمام گروه‌های دوستی بوده‌ام و خب اونی بودم که به راحتی کنار گذاشته شده...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 208 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397 ساعت: 8:26

دیگه حتی توییتر هم برام جالب نیست... 

از این به بعد غرهای یه خطیم رو هم همینجا میگم...!

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 191 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397 ساعت: 8:26

یه قانون جدید برای زندگیم کشف کردم که هفته هاست می خوام ازش بگم اما هر تلاشی در جهتش به شکست منتهی میشه...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397 ساعت: 8:26

من یه پلیور آبی نفتی دارم که خیلی راحت و نرم و خواستنیه... یه جاهاییش سوراخه چون مدلشه و پوشیدنش چنان آرامشی بهم میده که انگار عزیزی بغلم کرده باشه...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397 ساعت: 8:26

یکی بهم عشق در سال وبا رو کادو بده... کتاب به انگلیسی در قفسه‌ای در کتابفروشی نسبتاً محبوبم مخفی شده...!

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 225 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397 ساعت: 8:26

یه سرمای مطلوب دم غروبی که مورمورت میشه ولی در برابرشم مقاومتی نداری...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 155 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:48

یکی اومد بهم سلام کرد... با صد حالت بهم نشونی داد که بفهمم با هم نقطه مشترک داریم و احتمالاً همو میشناسیم... جالب بود. 

یکی دیگه لم داده رو صندلی وسط راه مردم یه جوریم نشسته انگار... حالا، وق وق داره منو نگا... داره با چشاش میخوره منو درواقع...

چه وضعیه...؟!

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 166 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:48

شما لعنتی ها باعث فسردگی ملتین... اینو الان که بعد از یه هفته فقط سیاه پوشیدن یه روسری قرمز سرم کردم فهمیدم...

لعنت خدا بهتون. به اون خان‌باجی که دم در میشینه امر به معروف، نهی از منکر میکنه...

لعنت به انسان‌ها با تفکرات پوچشون

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 227 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:48

اصلاً مهم نیست چقدر حالم خوب نیست و چقدر خستم و چقدر ناتوان در مقابل تمام کارهایی که دارم... مهم اینه که من امروز در دانشگاه ملی بهترین خلوت ممکن رو تجربه کردم و وصف ناپذیرترین باران عمرم رو البته...

قدردانشم حقیقتاً

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 210 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:48

دلم واست تنگه بیا...

البته که من این جا رو با توییتر اشتباه نگرفتم... اینجا فقط دنج تره واسه حرف زدن...!

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 236 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:48

من باید جایی یاد بگیرم در مقابل خودم بایستم... 

و چقدر سخت است برایم چنین کاری... چقدر جان کاه...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 176 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:48

خسته ام ولی خسته خوب... مثِ مانیکا وقتی کلی خونه رو تمیز کرد که همچنان هُوْست بمونه...

اندر امیدوارى...
ما را در سایت اندر امیدوارى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9baharm7 بازدید : 173 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 13:48